بی احساس ، سرمای تنم ربطی به لباس و قطر پتویم ندارد ...
دلم آغوش گرمت را می خواهد ... همین ...
عشق ديروزم شده آشنا ترين غريبه ي امروز
دنيا اين رسمش نبود . . .
میدانی چرا آدما وقتی گریه میکنن یا وقتی کسی رو میبوسن
و یا میخواهند رویا ببینن ، چشماشون را میبندند؟
چون که قشنگ ترین لحظه های زندگی دیدنی نیست.
کسی دراین سوز و سرمادستهایت را نمیگیرد.درجیب بگذارشان،
شاید ذره ای خاطره ته جیبت مانده باشد که هنوز هم گرم است!
پرسید چطوری؟
گفتم: روبه راهم.
طفلکی نمیدانست رو به راهی هستم که تو رفته ایی...
خودآزاری میدونی یعنی چی؟
یعنی آهنگی که تو رو یاد خاطرات می اندازه رو هزار بار گوش کنی ....!!
ساده بگم : دلم تنگِ کسی هست ...
که دیگه نیست ......... !!!
غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که
کم کم احساس میکنی
چهرش داره از یادت میره.....!
فراموش كردن كسی كه دوستش داری ٬
مثل به خاطر آوردن كسی هست كه هرگزنمیشناسیش ...!
کسی که نشسته است
همیشه خسته نیست
شاید
جایی برای رفتن نداشته باشد ...
خودت را تصور کن
.
بی "او"
.
شاید بفهمی چه کشیدم
.
بی "تو"
هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم یادم می افتد
”دلـتـنـگی”
هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست….!
میدانی
برای گذر از
دوســـتت دارم به دوســـتت داشــتم
چه زجری باید بکشم ؟!
قـول بده ، حداقل
“او” را ، مثل “من”
دوست نداشته باشی …
آنقدر
فريادهايم را
سکوت کرده ام
که اگر به چشمانم بنگريد
کر مي شويد...
تــو هنـــوز...
بــا تمـام نبـودنت...
تنهــا پنــاهگــاه مـن...
از ایـــــن آدمهــــــایـــی...
مـــــــــــیان این همــــــــه "اگـــر"
تــــو چـــــــــــقدر "بایدی"
لعنـــــــــــــــت به همه ضرب المثل های جهان
که هروقت لازم شان داری
برعکس از آب درمی آینــــــــــــد
مثلا همین حــــــــــــــــــــالا
که من تو را می خواهم
و طبق معمول
خواستن نتوانستن استـــــــــــــــــــ...
غمگین چو پاییزم,, از من بگذر شعری غم انگیزم,,, از من بگذر سر تا به پا, دردم ,,,د ر د م... د ر د م... د ر د م...
من از یک شکست عاشقانه می آیم بگذار همه برای این
اعتراف تلخ سرزنشم کنند شکست نه برای پنهان کردن است
نه برای بهانه ی پنهان شدن میگویند از صبح بنویس و از آفتاب
و من چگونه میتوانم از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت باران
پنجره ی چشمانم را شسته است.......
همه دلشان نقش های مثبت میخواهد اما من گمان میکنم این
خیلی خوب است که نمیتوانم ادای آمهای خوشبخت را در بیاورم
قیمت وفا شاید گرانتر از آن بود که بهانه ی دوست داشتنی
زندگیم از عهده ی داشتنش برآید.............
مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق
غم انگیزی که درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند
خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد اما
همیشه حق با برنده ها نیست.می شود عین بازنده بودن سربلند
بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد........
قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست.بی علاج ست.دانستنش
آدم را کم کم می کشد.گریه ی شبانه می آورد.اما همین است
خبر کاملا ناگوار و واقعی ست "اون یکی رو جز من داشت"
سکوت می کنم تا به خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی
بر باد رفته ام آبرومندانه باشد.گریه میکنم باشکوه مثل اقیانوس.
بلند مثل اورست.او نمی شنود و نمی داند که ماه ! خوشبختی
مشترک همه ی بی ستاره هاست................
یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ
ترین سوال فکر آشفته ی من است :
چی کار کرد این دل سادم که از چشم تو افتادم؟؟؟؟؟
رفتن تو هستی مرا شکست
این شکسته ی تهی
بدون تو
لابه لای بستر زمان دفن می شود.
رفتنت
معنای ناتمام قفس را
برایم تمام می کند
و تداوم ناگزیر تو
ویرانی آرزو هایم خواهد شد
که تو آن را به التهاب دست های من بخشیده ای
رفته ای
و نمیدانی
غم گریز تو را
در درنگ بهانه هایم گم می کنم
می شکنم
و می گذارم تا شانه های من
در رگبار اندوه بی پایان تو
چشم انتظار جاده ای بماند
که تو به آن چشم دوخته ای!
که هیچگاه راهی برای دیدن و رسیدن نباشه
این فکر مرا در هر لحظه دیوانه ی دیوانه کرده
که هیچ گاه راهی برای ارامش نباشه
که این یک خاطره
چه تلخ یا شیرن برای همیشه باشه
تنهـا بودن قـدرت مـیخــواهــد
و ایـن قــدرت را
کســی بـه مـن داد که روزی بهم قول داد و گفت:
تنهــایت نمی گذارم!!
وقتی می آیی
آهسته در نزن! قلبم نخفته... بلکه تا ابد به خواب رفته است... دیگر دیر شده است، نوشدارو را برای دیگری ببر.....
من به غربت نمی اندیشم
همه جا خانه من
دوستی قلب بزرگی است که بر رود زمین
جای گرفت
و به سوی دریا
از جهان می گذرد
خانه ام
بعد نگاهی ست که در آن
همه روی زمین سبزو پیوند برادروار دارند
خانه ام وسعت شکوفایی دنبا دارد...
من به غربت نمی اندیشم
همه جا خانه من است ..
.: Weblog Themes By Pichak :.